محل تبلیغات شما

لیدر والیبال گنبد



برزیل قهرمان والیبال مردان المپیک


اسپیرا: برگشتن به بازی برای ما بسیار سخت بود


چرا انتخاب یاشولیها با گذشت هردوره از انتخابات مجلس وشورای شهر  با چالش هاوحاشیه ها جدی روبرو می شود ؟!
انتخاب  کاملا مشخص وهدایت وکانالیزه شده یاشولیها ،خیلی از از همان ابتدا نشست یاشولیها از قبل می دانستند که از گلدان رای یاشولیها شهرنام شهرام غراوی بیرون خواهد آمد .پس رایی که خیلی ها پیش بینی می کردند درست از آب آمد .حاشیه های ایجاد شده این نشست نشان می دهد که گسست وفروپاشی یاشولیها زودتر از آن چه که انتظار می رفت پیش آمد .جریان یاشولی گری که باید  برای وصل کردن مردم ترکمن صحرا آمده بود نه برای فصل کردن امروز باعث  تشدد خصومتها طایفه گرایی وبحث وجدل شده است .منفعت این آرا را فقط یک عده خاص بهره مند می شوند .خوشبختانه این نهاد که در واقع باید امین مردم باشد خود از درون پاشیده  است وچنان دچار تشدد تصمیم گیری مخالفت وعناد وریزش واستعفا یاشولیها شده است .(نوش داروی بعد از مرگ سهراب ) .
سوال این یاشولیها وامین اعضا مشروعیت شان را از چه کسانی از چه منبعی ونهاد وتشکیلات مردمی بدست آورده اند .اینان جزء مشتی فعال انتخاباتی نیستند حالا برای مردم ترکمن صحرا تعیین تکلیف می نمایند کسانی که مردم در طول فعالیتهای  روزانه وعادی زندگی هرگز به اینان  اعتماد نمی کنند .تازه مگر قحط الرجال است .

در عصر زمان اینترنت وموبایل  وگسترش علم ودانش صد سال پیش در ترکمن صحرا مکتب  خانه ای نیز وجود نداشت اکنون اواخر دهه نود شمسی ترکمن صحرا سرشار از نیروهای ودانشمندان تحصیل کرده است که به بالاترین مدارج علمی دست یافته اند .در عصری که دانشمندان جوان ترکمن صحرا همچون امید کوکبی ها عابد هوتنی ها دنیای فیزیک  هسته ای را را تسخیر می کنند ساتلخ محمدیها علاقی ها چوگان ها بر بلندای علم پزشکی ایستادند و.وهزاران تحصیل کرده علوم مختلف از  بهترین دانشگاههای ایران وجهان فارغ التحصیل شده اند  ، مگر می شود  مردم را فریفت .و سوی دیگر  در این وادی  ودر محفلی تاریک وسیاه یک عده  منفعت طلب  ایستادند.هرگاه فکر واندیشه آزادی واختیار یک ملت به اسارت گرفته شود .یا نئو نازیسم ها ظهور خواهند کرد یا استالینیسم پدید خواهد آمد که رنج وبدبختی راارمغان اول وآخر آن خواهد بود .جریان یاشولیها که   سعی در به انحصار در آوردن اندیشه وفکر مردم است که خود هزاران بدبختی را به دوش می کشند .شما چند نفری که دستهایتان آلوده است به نیرنگ یادتان باشد . به باور ویقین مردم واعتماد واعتبار وآبرو وفرهنگ مردم آسیبهای جبران ناپذیری را وارد خواهید کرد .به این پیروزیها موقتی دل خوش نباشد بادهمیشه در یک جهت موافق وزش نخواهد کرد .طوفان ومصیبت وبلا نیز نازل خواهد گشت .به یوغ کشیدن جامعه  ترکمن صحرا ممکن نخواهد بود .واین دسیسه وبازی سیا سی بزودی عیان خواهد شد دیروز قره جه طیار سوار برمرکب یاشولیها نشست بهره ها بردند و امروز تنها یش گذاشته اند اگر انتخاب چهار سال گذشته شما  برای مردم صحرا درست وراهگشا بوده چرا از قره چه طیار روی برگردانیده اید واین عمل بخوبی وواضح نشان می دهد پشت پرده انتخاب یاشولیها سئوالات فراوانی نهفته است .و شهرام غراوی نیز چنین خواهد بود اما در میان این همه ترکمن خواهی این امتیازات ترکمن صحرا که از بین می رود گمرگ اینچه برون در سکوت وهم آور قرار دارد .نه تنها منطقه ازاد تجاری حاصل نشد بلکه اداره گمرکات اینچه برون نیز رخت بر بست .چون در این استان همه چیز وهمه امتیازات برای شهرگرگان باید  باشد .چرا؟ ما از طلا گشتن پشمیان گشته ایم مرحمت نموده ما را مس نمایید . در زمان مرکزیت استان مازندران در شهرستان ساری قدیم  ،این   همه بی  عدالتی وجود نداشت ما شاهد این تبعیض ها نبوده ایم .به شهرهای استان مازندران بنگرید اگر ساری روگذر وزیر گذر دارد تمام شهرستانهای مازندران از بهشهر تا رامسر  این امکانات بطور عادلانه تقسیم شده است .  به امید اندیشه وتفکرآزاد وبرتر وانتخابی راهی روشن .مستدام  واستوار باد ترکمن صحرا نجیب وپاک وصبور  در قلب ایران بزرگ .
 . عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس 27/11 1398 ساعت 8 صبح شماره نوشتار  128 


والیبال ورزش مورد علاقه تورکمنها است .واین باعث ابزاری در عرصه انتخابات مجلس در میان  سطوح داخلی  رقابت کاندیدها بومی شده است. وهم زمان با تب وتاب انتخاباتی عکس العمل کاندیدها واهالی والیبال در این شرایط افزایش می یابد . کاندیدها با جذب بازیکنان ووالیبالیستها  کفه ترازوی را می خواهند به سود خود  تغییر دهند .
والبته والیبال گنبد نیاز مبرم به توجه وکمک  مالی ومعنوی دارد .ودر این وانفسا ها تنها کمکهای دولتی است  که بهبود وضعیت مالی والیبال گنبد کمک می کند .
اما والیبال گنبد  در چنبره خانوادگی قرارگرفته است انگار که مافیا ایتالیایی برآن تسلط دارد .وگروهی به هر طریق ممکن سعی دارد براریکه والیبال گنبد ومنافع ومطامع آن دست یابد .وبر والیال گنبد تکیه زنند که این طرز تفکر باعث شده است که والیبال گنبد دیگر نام ونشانی از عشق وتعصب وغیرت داشته باشد .لابی گری ها والیبال گنبد را به پرتگاه سقوط کشانده است .سی سال است یک عده با منافع مشترک ولی باجدالهای داخلی با چنگ ودندان در حفظ این موقعیت خانوادگی کوشیده اند هستند اگر در مقابل آنان قرار بگیریم حتما خواهند گفت که ما برای والیبال زحمت کشیده ایم اگر چنین است پس دیگران کجا کار هستند مگر آنان کم زحمت کشیدند .وم آگاهی وتوجه مردم به این نکته که والیبال ابزاری  کلید برای یک عده خاص نباشد .چراغی روشن برای آینده نسل جوان  ما خواهد بود . 
سلطه بر والیبال گنبد که نام وآوازه اش مرهون زحمات بی پایان استاد والیبال ترکمن صحرا زنده یاد نوری آزمون است که خون دلها  خورد حالا بسیار   خانوادگی شده است مردی دوست دارد فقط خودش وفامیل هایش بر والیبال گنبد تسلط داشته باشند امروز ها که سردار با دلارهای آمریکای خود به والیبال گنبد کمک های تبلیغاتی می کند  به عنوان اهرمی  در جهت پیشبرد منافع خانوادگی را سرعت بخشیده است .شهرت واعتبار ملی پوشان باعث نمی شود که چون محبوببیت دارد د رهمه امور دخالت کند .اگر چنین بود باید در فدراسیون والیبال برادران نایینی ومظفری اسکویی ویا در فوتبال خانوادههای علی دایی مهدی مهدو کیا کریم باقری خداداد عزیزی وبر دستگاههای طویل ودراز ورزش دست می یافته اند.
این چرخه تکرار ی ونامانوس والیبال گنبد رااز مسیر اصلی واهداف بلند که زنده یاد نوری آزمون برای آن سنگ تمام گذاشت ،بسیاردور ساخته است و آسیبهای جبران ناپذیری برآن وارد کرده است .پارسال عبدالاحد ارمشی در نیم فصل اول تیمش چنان خوب کار می کرد وبسیاری بعد از مدتها شاهد قلع وقمع حریفان در دراخل وخارج از خانه بوده اند اما یکبار در نیم فصل دوم ورق برگشت  .چون عبدالاحد ارمشی توان رقابت در خارج از میدان ورزشی ر ا نداشت .اما آدمهایی مدعی والیبال گنبد با دیدن پیروزیها تاب تحمل به دوش کشیدن عبدالاحد ارمشی توسط تماشاگران را بر نتابیدند ودسیسسه  ها آغاز شد .چون مجبوبیت عبدالاحد ارمشی غیر قابل کنترل شده بود دستگاه مافیایی با ترفنده ها خاص ترمز تیمی که  حریفان رامی کوبید وبراحتی آنهارا پشت سر می گذاشت را آغاز کرد ودر مقابل ضعیف ترین تیم مسابقات پارسال تیم ارومیه ای بازی باخت تا دستهای ,بدالاحد ارمشی پیش از پیش در تنگنا قار بگیرد بازی که طبق ادا واصول وهدایت شده توسط عواملی که بد جوری احساس نا امنی میکردند .رشتهد ها به سرعت تمام پنبه شد .اهداف بلند وعاله عبدالحد ارمشی که والیبال را بخاطر عشق می خواست به بن بست خورد 
. قصد دفاع داز عملکرد عبدالاحد ارمشیرا دراینجا ندارم که بازیها انجام گرفته خود گویا مطلب است .اما آیا عبدالاحد ارمشی ودیگران که حتی اسمشان برده نمی شود حق ندارنند در والیبال گنبد جایگاهی داشته باشند وبرآن جلوس نماینند .مگر عبدالاحدر ارمشی ها ودیگران بچه آب وخاک ترکمن صحرا نیستند مگر خون آقایون رنگین تر وسرخ تر از عبدالاحد ارمشی ها و نوری همتی ها و است .آیا اینان کم برای والیبال گنبد زحمت کشیده اند .همان نوری همتی که دستهایش شاهد اولین کاپ قهرمانی ایران  را بدست می گرفت، نیست  آنهم در استانی به وسعت  مازندران قدیم .شاه مازندران لقب بچه کوچه پشت سینما ایران گنبد بود .می گویندخود کرده را تدبیر نیست  نوری مفلوک  وبدبخت است چه کسانی در این درد جانکاه وفراموش نشدنی دست داشتند ایا فقط حماقت خود نوری همتی بوده است یا دسیسه نامیمون ونامبارک او را به  پرتگاه زندگی کشانده است .همان نوری که مازندران به احترامش می ایستاد همان سالن شهید سید رسول حسینی  ساری خود گواهی است بر مردانگی واستواری مردی از خطه ترکمن صحرا . نوری همتی شاه مهره والیبال مازندرانو گنبد قهرمان خواهدبود وخواهد ماند تا ابد .حیف وافسوس افسوس نوری همتی محمد صمیمی آنه قلی قرنجیک پیر شدند  غفور نافعی حضرت قلی عزیزی ویارانش  که سمت جنوب شرقی  سالن شهید نقی پناهی را به قرق خود در می آورند  دیگر در قید حیات نیستد.کاش فقط یک حضرت قلی عزیزی داشتیم تا این سکوت وهم آور تاریخ را فریاد می زذیم . تاریخ را نمی توان انکار کرد .
.تاریخ شاهدی بر مدعا ما  خواهد بود .رازهای سر به مهر والیبال گنبد روزی برملا خواهد شد .اما امثال نوری همتی ها نان را به نرخ روز نمی خورند بر ولابی گری را بلد نیستند پدر خوانده  را هم پشت سر خود ندارنندوجرمشان عدم توانایی ولیاقتشان نیست بلکه دم خور وهمدم آقایان نیستد. 
به موضوعی در همین ارتباط با جریان انتخابات اشاره می کنم .اما انتخابات باعث خواهد شد که جلوی این افسار گسیختگی تخت وتاج فامیلی در هم پیچیده شود .مسلما وم انتخاب یک نماینده واقعی باعث خواهد شد . که انتخاب مدیران بر اساس شایستگی افرادخواهد بود .چند هفته بعد از انتخاب عبدالله رستگار نامه ای را با شرایط دشوار مدیریت ورزش گنبد ووم برکناری آقای ابراهیم غفاری را نوشتم در ابتدا تصمیمات برای اجرا این خواست از سوی نماینده وقت  صورت گرفت. اما بلافاصله کسانی که بارفتن غفاری جای پا خود را سست می یافتند به تکاپو افتادند .ونماینده وقت را از این کار منصرف کردند .اما نه تنها انها به این خواسته توجه نشد بلکه حمایت افزون تری از او صورت گرفت . عده ای در مقابل دفاع از عمکرد غفاری ، نبود اورادر عرصه مدیریت ورزش گنبدرا باعث به نابودی والیبال گنبد تشبیه می کردند می گویند او برای والیبال زحمت کشید .آیا وظیفه اش حکم نمی کرد برای ورزش شهرستانی   که در انتهای مرزهای شمالی کشور که برای خود در عرضه  والیبال ایران پهناور وعزیز مان نام وآوازه ای به پا کرده بود انجام دهد. واین یک تکلیف ووظیفه  است .بعد از 25 سال غفاری کنار گذاشت شد آن هم به مدد نیرویی قویتر از خود ایشان .جنجالها به پا شد .در سالن گارگران با رحیمیان مدیر تازه وارد که اصول وضوابط قانونی برای ایشان مهم تر از پست ومقام بود درگیری وهیاهویی  ساختگی انجام گرفت .تمام  این کارهارا با حمایت شخص نماینده گنبد قرار گرفت.چون با بودن رحیمیان شاخ بسیاری شکسته می شد .مدیر قانومند ی که در وحله اول به حسابهای مالی اداره متبوعش رسیدگی کرد خیلی زود برکنار شد تا خیلی ها احساس ارامش کنند .
در شرایط سخت حال حاضر وموقعیت خاص انتخاباتی وم انتخابی آگاهانه به ورزش شهرستان ووالیبال گنبد کمک شایانی خواهد کرد .آیا ما دوستداران والیبال گنبد با این طرز تفکر که عده ای که همه چیز را می خواهند وافکارشان بوی کهنگی می دهد .ما با انتخاب مان نشان میدهیم که حاضریم از تسلسل و دوره باطل وتکراری را ادامه دهیم یا با انتخابی آگاهانه به افراد جدید وشایسته نگاه کنیم روزمرگی والیبال را شاهد نباشیم .ورزش وبالاخص والیبال گنبد به نیروها جوان ودیگران که شایسته اند نه بایسته  نیاز دارد .تا تفکری تازه واندیشه ای نو بر تارک ورزش قهرمان گنبد ایجاد شود .ریس هیئت والیبالی که  هنوز مرکب حکمش خشک نشده کنار زدند وجشن باشکوهی برگزارشد  .چون حضور او مو دماغی برای خیلی ها بوده است .  پس بیاییم برای یک بار هم شده آگاهانه تصمیم بگیریم با شجاعت از کاندیدهایی حمایت کنیم که انرژی مضاعفی به ورزش گنبد ووالیبال آن تزریق کند .اسیر ترفندها نباشیم بیایید برای یک بار هم شده بر خلاف خواست جریان مخرب والیبال گنبد بگیریم .دوم اسفند پای صندو های رای به عبدالصمد بردی پور جوان پر تلاش وبا انگیزه وبا یک دنیا مطالبات جدید  رای دهیم واین اولین واکنش ما تماشاگران به تغییرات بنیادی واساسی ورزش گنبد باشد . به امید روزهای خوب وروشن 
عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس  روز نامه نگار صحرا ولیدر والیبال گنبد ویک هوادار واقعی ورزش قهرمانی پاک                    17/11/1398  ساعت 8.10  صبح  


در بازی دیشب با شهرداری ارومیه شاهد بازی فوق العاده عبدالرضا علیزاده بودیم پراز انرژی ومتعصب نادیده انگاشتن شدن آنها در شهر خود فرصت مناسبی برای تسویه حساب با سران باشگاه شهرداری ارومیه بود .بازی ودریافت بدون نقص او یکی از عوامل تاثیر گذار برد گنبد بشمار می آید . حبیب کوزه لی اسطوره والیبال گنبد بعد از پایان بازی با آغوش کشیدن عبدالرضا علیزاده از بازی قابل تحسین وبیاد ماندنی او تقدیر کرد .وچه شبی بود هیچ کس انتظار چنین بازی را از گنبد نداشت .ولی بازی عبدالرضا موتور محرک این بازی شد تا جایی که دریافتها بخوبی بدست پاسور می رسید. 
اکبر ولایی در گیمهای چهارم وپنجم گوشه ای از اسپکهای با پرش زیاد خود را به نمایش گذاشت اما میکاییل تاجر افسار ارومیه را تاپایان بازی در دست داشت واجازه نمیداد تیم شهرداری ارومیه بازی را تمام وکمال را در اختیار بگیرد بمب افکن صحرا تمامی ندارد.در شبی که تجدا بسیار خوش درخشید تیم به پیروزی رسید .
دیشب فرهاد قائمی اعجوبه والیبال صحرا بازی درخشانی را از خود به نمایش نگذاشت مصدومیت یا عرق وتعصب به همشهریانش باعث شد از سرویسهای ویرانگر خود بهره ای نبرد اوبعد از سالها حضور وبازی دررده اول ورزش والیبال بودن به مرز پختگی کامل رسیده است .او در آینده یکی از بختهای مسلم مربی گری در سطح اول والیبال ایران خواهد بود .در تعدادی از پوئن های بازی او هوش بالای خود را نشان داد در کل اگر فرهاد قائمی نبود حال وروزگار شهرداری ارومیه آشفته تر از این بود با حضور او تیم شهرداری ارومیه بازی را در گیمهای دوم وسوم از گنبد  گرفت.وبه دریافتهای تیم ارومیه سروسامان داد . همان فرهادی که پیکان را 1390 درهم کوبیده بود انهم به تنهایی(در یکی از سایتها ورزشی کشور بشدت ازبازی  او در مقابل گنبد انتقاد شده بود .)
در بازی دیروز یکی از لیدرهای جوان بهزاد دوجی کار ارزشمند ونیکی را در حمایت از لیدرقدیمی که جوانی وعمرش را در راه بزرگی واعتلای ورزش والیبال گنبد گذاشته بودلحظاتی با نام بردن اسم او  (یوسف رحیمی )انجام داد .قابل توجه کسانی که می خواهند جای پای یوسف بگذارند .کنار زدن یوسف وامثال او بهمین سادگی نخواهد بود چون والیبال ترکمن صحرا با یوسف ویوسفها جان گرفته است .بهزاد دوجی هم از کسانی بود که در سیل گلستان در صف اول وپیش قراولان ارسال کمک های مردمی به سیل زدگان بود .دست مریزاد وتشکر ویژه از او ،وآرزوی بهترینهای برای او و صفای ودل پاکش.
پنچ شنبه نهم آبان هزار وسیصد ونود وهشت ساعت 19
عبدالجلیل امانی نژاد ، گنبد کاووس خبرنگار صحرا


بسمه تعالی

امروز دیداری از بازیهای سال جدید لیگ والیبالایران رقم می خورد دیاری شهرداریهای کشور وجدال دو تیم مدعی پایتخت والیبالی ایرانبودن ، شهرداری ارومیه که سال گذشته وضعیت خوبی را در لیگ نداشت امسال با تجهیزکامل تیم خود و.با بهره گیری از ستارههای تیم ملی وانتخاب مصطفی کارخانه به سرمربیگری این تیم سودای قهرمانی را درسر دارد والبته در شهر ارومیه برای بسیاری ازبازیکنان بومی تیم جایی وجود  ندارد واز آنسوکوچ بسیاری از بازیکنان ارومیه وبخصوص علیزاده لیبرو سا

بق تیم ملی به گنبد نشان میدهد کسب موفقیت تیمیبالاتر از ارزش گذاری وبهرمندی وبکار گیری از بازیکنان بومی است سالهایی که پول وبودجهنیست این بازیکنان بومی هستند که باید جور نداریها وسختی ها را تحمل کنند اماوضعیت مالی که روبه بهبودی می نماید این بازیکنان بومی هستند که از تیم طرد میشوند .اما تیمی که امروز در مقابل ما قرار میگیرد نشانی از بازیکنان آذربایجانیندارد وارومیه ای ندارد واین تیم ملی ماست .

اما رودروی با مصطفی کارخانه طی بیش از بیست وسهسال در والیبال برای والیبال گنبد وتماشاگرانش همیشه دیدارهایی بغایت جذابوتماشایی بوده است  .همین که نام صناموپیکان آن هم  با یک دوجین بازیکن تیم ملیدر مقابل تمام بضاعت والیبال شهرستانیها قرار میگیرد برای تحرک وجنبش تماشاگران همچون  والیبال گنبد کافی است همین کهکارخانه با ستارهایش به گنبد می آید. امید، شور وتعصب وغیرت وعشق وهیجان شادی به والیبال همیشه پویا گنبد تزریق می شودهمان والیبالی که جایگاهی بخصوص قابل احترامی در والیبال ایران دارد گرچه معیارهاودیدگاههای امروزی صاحب منصبان جدید والیبال گنبد از والیبال چیست؟ وانان درجستجوی چه دست دراوردهایی برای والیبال گنبد هستند می باشند.برای خلی ها مبهم وگنگاست والبته هرگونه اظهار نظر در مورد والیبال گنبد در این برهه فرصت وزمان مناسبینیست .وخود تماشاگران بهتر از هر آنالیزور وکارشناسی از وضعیت تیم خود خبر دارند.اما سرمربی نامدار تیم شهرداری ارومیه مصطفی کارخانه رقیب همیشگی والیبال گنبد دراینسالها  متاسفانه ازوضعیت جسمی خوبی برخوردارنیست وصحبتی که دیشب با ایشان داشتم ازکسالت جسمی خودگفت انشالله که خداوند شفایعاجل راعنایت بفرماید.آمدن وبودن کارخانه در لیگ یعنی حضور قدرتمندانه یک تیمباشگاهی در لیگ کشور واین همان پویایی وتحرک نا خواسته ای رابرای سایرین ایجاد می کندتا درمقابل ستارههای تیم ملی آخرین تلاش وکوشش خود را برای پیروزی وموفقیت تیمشاناز خود بروز دهند .یک ربع قرن با مصطفی کارخانه در لیگ بودن زمان کمی نیست یک عمرخاطرات تلخ وشیرین بازیهای نیمه تمام وفرارخاطرات ابدی است  ومصطفی کارخانه با پیمان اکبری وحسین منظمیعلیرضا نادی عباس قاسمیان و واکنون فرهاد قائمی وشهرام محمودی زرینیو.در مقابلمان می ایستد وچه رویارویی هیجان انگیزی

امیدواریم امروز شاهد یک دیدار خوب بسان سالننقی پناهی باشیم سالنئ کوچک شهر ما شاهد نفس نفس زدنهای، تشویق بی امان ورویش تعصبوغیرت بود

ویادی از تمام بازیکنان ومربیان به احترامرویارویی سالها بای محمد دوجی در معیت تیمهای مختلف عیسی ارمشی، رحمان رئوفی ، تقیدولتی ، امین کلته ،قیوم بزمجو، حاجی محمد گوگجلی  ،نوری تعاونی ، یحیی قلیچ نیازی ،عبدالله آذر،عبدالله ناظری ،ابراهیم چابکیان ،گل محمد سخاوی ،کاشف منصور عرفان نواز، ولادیمییرگروچسکو، نایندینوف بلغاری پرویز فرخی زنده یاد غیاث الدین صحنه عراز ملازاده وبار دیگر برگی دیگر بر خاطرات والیبالمان امروز نگاشته خواهد شد . امید است دیدارامروز دیداری برای روزهای بهتر والیبال گنبد وتصمیمات مهم وحیاتی باشد 

ویک نکته اساسی وبیاد ماندنی در بهار امسالاستان گلستان شاهد سیل ویرانگر عظیمی بودکه بسیاری رابی خانمان وماتم زده کرد.صحرابا تمام وجود صیر پیشه کرد این مصیبت را وبلا رابا شکیبایی تمام تحمل کرد. دست همهکسانی که به سیل زدگان کمک کردند درد نکند اما یک نفر در آن سو کشور برای هم وطنانغرق در سیل خود کمکهای مردمی را جمع میکرد واوکسی نیست جز لیبروامسال شهرداری گنبدعلیرضا علیزاده  یک دنیا سپاس وقدردانی  از معرفت ومردانگی وهمیاری تان  و دعای خیر مردم صحرا پشتیبان شما وخانوادههایعزیز تان باشد .

چهارشنبه هشتم آبان هزار وسیصد ونود وهشت ساعت12

عبدالجلیل امانی نژاد ، گنبد کاووس خبرنگار صحرا

 

                            


تیم در مقابل شهرداری ارومیه می بازد ، شمشیرها از روبسته می شود .کسانی که تادیروز نتایج ضعیف تیمها را منوط به حاشیه سازی می دانستند ودیگران را متهم میکردند .اکنون بی پروا دست به حاشیه ها می زنند ودستور تشکیل کمپین تعویض مربی راسر میدهند وفریاد وای مصیبتا شان گوش فلک را کر می کند.وبرای این افراد مرگ خوباست البته برای همسایه.  چون دست شان ازتیم کوتاه شده است . زمزمه های ناخوشایند تغییر سرمربی جوانی که بهترین بردهای خارج از خانه را دراین 27 سال کسب کرده رافریاد می زنند واین اوج غرض ورزی شان  است.

چند هفته پیش پیش بینی کردم که سرعت پیروزیها قطار سریع السیر  والیبال مان دچار سانحه خواهد شد    .وترمز پبیشرفت وسرعت آن را خواهند کشید .اینپیروزیها بزرگ را خیلی ها تحمل نخواهند کرد .واین پیش بینی ها به درستی  به واقعیت پیوسته است .

یک نیم فصل با پرداخت بموقع قرار دادها آرام وبی دغدغه در کشاکش وتلاطممسابقات در یک جایگاه قابل احترام درجدول مسابقات تثبیت شده ایستادیم .در طول سیزدههفته در کنار بزرگان والیبال ایران شانه یه شانه ایستادیم .واین پول وبودجه است کهحاشیه های یک تیم را دور می کند .اما  درنیم فصل دوم وپیش روتیم شهرداری گنبد در این زمینه دچار بحران شده است  .

در جلسه ای قبل از بازی با تیم شهرداری ارومیه یکی از باریکنان با تجربه  تیم بشدت تمام ار وضعیت مالی گله مند بوده است.در چنین مواقعی اپیدمی در یافت پول بسرعت مسری شده وسایر بازیکنان نیز به جمعمعترضن می پیوندند.

یر طبق آخرین آخبار وشایعات در خصوص پرداخت قسط دوم بازیکنان چکی به تاریخ بیستم دیماه پرداخت شده است وگویاقرار است موعد این چکها تغییر کند وامروز وفردا است که این چکها نقد شود .

ایا بحران مالی تیم شهرداری گنبد اهرمی برای کسب نتایج بد است .از زمانی کهکانالهای تلگرامی ایجاد شده است هرروز صحبت از تغییر سر مربی جوان شهرداری گنبداست تا اینجا کار احد ارمشی بهترین کارنامه سالهای اخیر را داشته است وبا وجودتجربه کم سر مربی گری نتایج قابل تامل وقابل اعتنایی را کسب کرده است . در حدود دهسال پیش بازیکن صربستانی ولادیمیر گروچسکو در تیم پادیسان گنبد بازی می کرد ،آنموقع تیم دچار بحران مالی شدیدی بود ، گروچسکو در تمرین ومسابقه هیچ گونه فشاریرابخود نمی داد، سر مربی وقت می گفت تا قرار داد این بازیکن پرداخت نشود هیچانتظاری از ایشان نیست والبته حق هم همین بود بازیکنی که رنج غربت را بجان خریدهاست وبرای پول سختی ها را تحمل میکند . تا روزی که قرادادش  را بهر مکافاتی بود جور کردند .از فردای آن روزاسپکهای گروچسکو غیر قابل مهار شده بود .در چند بازی آخرکسی یارا مقابله بااسپکهای او را نداشت  ضرباتش هر دریافتکننده قهاری را مجبور به تسلیم می کرد .  

                اما تیم شهرداری گنیدهزار صاحب دارد وبقول ضرب المثل ترکمنی  "چوپانی کان بولسه توقلیسه حرام اولار"( چوپانش زیاد باشد بره خواهد مرد ).مدیران تیم از هر نسخهپیچی وهر عطاری انواع .واقسام پیشنهاد دریافت می کنند .ومتاسفانه اصرار برااجرایاین نسخه های باطل شده دارند بهتر است مدیران تیم دست این عوامل رااز تصمیم گیریهاتیم  قطع کنند واین آقایان را از کنار تیمدور نگه دارنند.چون اگر اینان بلد بودند برای سر کچل خود دوا مینمودند

امروز گنبد در مقابل عقاب نهاجا قرار می گیرد تیمی بدون ستاره اما باقابلیتهایتکنیکی وتاکتیکی فراوان  وتیمی که در تهرانشهرداری گنبد را مجبور به شکست نمود .امروز تیم شهرداری برای اثبات شایستگی خودمجبور است در مقابل چشم مشتاقان خود بازی در خور نام گنبد وهمانند بازی با پیامخراسان را پیاده کند واین کمترین انتظار تماشاگران از بازیکنان بومی وهمچنین غیربومی است .

عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس 12/10/1397


در بازی با شهرداری ارومیه مردان سیاه پوش از جنس کمیته ضد دوپینگ ورزش ایران حضورداشتند.وهنگامی که بازیکن تیم گنبد را جهت تست می بردند.سیمای متعجب خیلی از تماشاگران دیدنی بود.اما حضور همیشگی ودائمی مردان سیاه پوش را در تمامی عرصه های ورزشی باید بفال نیک گرفت.چون این حضور ناگهانی مانع از مصرف مواد نیروزا در بین ورزشکاران جوان خواهد شد. چون تاثیر این مواد کوتاه مدت وعوارض آن مصیبت وپیشمانی یک عمر خواهد بود. سالها با نبود چنین کمیته ورزشی ورزشکاران بسیار نامی مبادرت به افزایش توان خود می نمودند که اکنون نتایج اسفناک آن را با روح وروان شان می پردازند.شاید شکست در عرصه ورزش ورقابت تنگاتنگ آن قابل تحمل تر وقابل هضم تر خواهد بودتا شکست در عرصه زندگی.واین هشدار تکان دهنده است.برای رسیدن به موفقیتهااراده وعزم بیشترخود را تقویت کنید وهرگز وسوسه نشوید.شکست در میادین ورزش را با تلاش بیشتروپشتکار جبران کنید اما شکست در عرصه زندگی بسیار تلخ وجبران ناپذیر است.واین حضوز ونظارت ورزشی دائمی باشد.تا مجالی برای این روش غلط نباشد.
عبدالجلیل امانی نژاد _گنبد کاووس


لیدر والیبال گنبد:
بسمه تعالی 
پای ورزش والیبال که به ترکمن صحرا رسید حسابی میان جوانان دلخوش کردو در تار وپود جوانان  ترکمن صحرا تارهای مثل تور والیبال تنیده شد. 
امروز درسالن المپیک گنبد، 
تماشاگر ویژه ای حضور  داشت.دانشمند جوان ونابغه علم ترکمن صحراواندیشمند 
جوان فارغ از کارهای روزمره وگرفتاریها خودش را به خیل عظیم  دوستداران والیبال ترکمن صحرا 
پیوند زده بوداستعدادپنهان و ناب جوانان صحرا در تمامی زمینه هاوجود داردچه.والیبال وفوتبال یا سوار کاری یا هر رشته ورزشی یا در دانش وعلم وجود دارد. 
وصحرانخبه ها بسیاریبه خود دیده است. والیبال گنبد که اوایل فصل با طوفانی از ناملایمات وبی مهریها مواجه بود.چنان در تلاطم یاس ونا امیدی گام بر می داشت.که خوش بینانه ترین افراد نیز کاملا مایوس بودتد.چند سالی بود که عادت به شکستهای پی در پی وسریالی اتفاق می افتا د .اما با تمام این شکستها جریان حضور تماشاگران تغییر نمی کرد.انگار نه انگار که تیم می بازد. 
سالن المپیک سالن امید تماشاگران،گنبد بود آنان برای رسیدن به روزهای خوب شکیبایی بسیاری را از خود نشان داد ودر آرزوی روزهای خوب ودیدن اخرین توانایی ها وهنر مردان والیبالی خود در جدال با رقیبان میلیاردی وستاره های تیم ملی ویازی پایاپا روزهای سختی را تجربه کردند. 
بعد از پیروزی بر شهرداری ورامین دومین شگفتی نیز رقم زده شد.پیکان پرسابقه ترین تیم ایران آن هم در تهران مغلوب یاران  
رامین بابایی مربی جوان گنبد شد.وآن هم بعد از ۲۸ سال ودر کویر یاس ونا امیدی نیم فصل دوم تغییرات عمده ای را تیم جوان گنبد شاهد بود.کمال قریشی با روحیه بالای خود علاوه بر کسب امتیازات در اسپک وسرویس با حرکات خود امید وباروری را نزد هم تیمهای خودزنده نگه داشت.او روحیه جنگندگی خاص صحرابه تیمش تزریق میکند چه پول باشد ویا نباشد  باید والیبال بازی کرد همانند بزرگان والیبال گنبد واین امتیاز ویژهای به تیم داده بود در کنار جسارت رامین  تیم به اصل خود باز می گشت واین تیم برای مصاف با حریفان بزرگ ومتمول  کوچکترین ترسی بخود راه نداد واین همان جوهر واقعی والیبال ترکمن صحراست 
اما هم زمان با تغییرات خاص در تیم گنبد  جوان دانشمند واندیشمند بزرگ صحرا که هسته های اتم را می شکافدوامواج مغناطیسی را هدایت می کندواشلها ودیسی بل صداها واصوات تحلیل میکند از تشویق بی امان وکر کنتدهوپرشورجوانان ترکمنصحرا میخکوب شده بود، مردی که هیجان نیوکامپ را تجربه کرده بود.از شور بی پایان وحمایت بی نظیر جوانان گنبدمتعجب شده بود.واز فضای وهیجان خارق العاده بازی والیبالرا وصف ناپذیر داتست.امدن امید کوکبی ها به والیبال رابفال نیک میدانیم به امید روزی که همه نخبه ها وتحصیل کردهای ترکمن صحرا با حضور دررسالن والیبال پیوندی را ایحاد کنند که حضورشان هم مایه مباهات وهم مایه پختگی نسل جوان وپویا خود شوند. 
اما در روزی که سایپا میلیاردی امیر غفور را نداشت.گنبد که هنوز دیناری را دریافت نکردهایستاد .بازی با سایپاتعصب گم گشتهرابه ارمغان داشت وشور پیروزی را در تک تک بازیکنان احساس میشد.توانایی جوانان صحرا رانشان دادند.در حالی که دستها خالی ویک دوجین ستاره مشغول گنبدی دررتیمهای دیگر چندهفتهای است می درخشند.جوانان گنبد به میدان داری پرداختند دیر زمانی بود که اعتماد به جوانان از صحرا رخت بسته بود.حالا می شود گفت تغییر رویه ایجاد شده است.واین دگردیسی باید بطور صحیح مدیریت شودومیدان والیبال نباید محل رفیق بازی باشد بخصوص از کسانی که خود منتقد این روش بودند .بلکه باید شایستگان کنار هم باشند.واین آروزی دوست داران والیبال گنبد است . ویک خسته نباشید ودست مریزا د در روزی که همه با تمام وجود درخشیدند. 
بیست وپنجم دیماه نود وشش ،گنبد کاووس _عبدالجلیل امانی نژاد


بازی برگشت پلی آف هاوَش گنبد با ستارگان تیم میلیاردی در قالب تیم سرمایه  تهران 
جدا از نتیجه بازی که از قبل هم می شد پیش بینی کرد .حضور انبوه تماشاگران  
خود یک دست آورد وپیروزی بزرگ وماندگار برای والیبال شهرمان گنبد کاووس 
است. 
در جدال نابرابر دارا وندار این تماشاگران پرشور والیبال گنبد بودند که حقانیت 
والیبال گنبد را به عنوان پایتخت والیبال ایراندر مقابل دید گاه میلیونها بیننده تلویزیونی 
به اثبات رساندند.تماشاگرانی که ایستاده بازی را به تماشا نشستند بودند. 
نه تنها از تیم حریف هراسی داشتند.بلکه با وجود تفاوت بسیار به امید پیروزی آمده بودند وچه تلخ است 
که ثمره حمایتی چنین بی بدیل از ورزش محبوب شهرمان با کوهی از کاستی ها روبرو است که جفایی بزرگ در حق  
والیبالی است که سالهاست با نا مهربانی دست وپنجه می کند. 
بازی پلی اف بار دیگر شکوه والیبال صحرا را نشان داداز جا ی جای خط سرسبز صحراکه جوانه های گندمش با الطاف الهی 
دل هر بیننده ای را به شوق می آورد.از کرند ومراوه تپه وقودنه بندر ترکمن وگمیشان از جرگلان وبجنورد برای دیدن وحمایت ستاره های والیبال ترکمن صحرا خود را به سالن المپیک رسانده بودند،در روزی که همه به یقین میدانستندبضاعت مالی وفنی تیم شان در مقابل حریف در هیچ یک از قواره ها هم سو و برابر نیست. 
اما عشق تعصب ودوست داشتن به والیبال در ضمیر اینان پایانی ندارد.انعکاس خبری این رویداد وگزارش آن خود یک امتیازخاص بشمار می رود.گزارش گر صدا وسیمادر حین گزارش بازی از ازدحام تماشاگران سالن وشور وهیجان ان بارها تمجید کرده است.وچیزی که به عین تمام مشخص شدکه والیبال گنبد به مدیران توانمند ولایق ووم حمایت حداکثری وعزم جدی اآنان را می طلبد.در حالی که تیم از نداری وبی پولی نای رقابت ندارد در مقابل غولهای والیبال صف ارایی میکند پشتوانه معنوی هزاران تماشاگری را دارد که سایرین افسوس نبود چنین تماشاگر را با تمام وجود حس می کنند. 
اما تا کی با حسرت بخوریم ومنتظر گشایش کار به بن بست کشیده والیبال گنبد باشیم.ما پتانسیل خاموش شهرمان را باید به بالفعل تبدیل کنیم.فقط با وعده ووعید دل هوادادان را نرنجانید،سال دیگر تمامی ستارهها را جذب می کنیم تیمی در حد انتظار تماشاگران تشکیل می دهیم ویا در حال مذاکره با اسپانسر خاص هستیم .اکنون نیز شهرداری گنبد کاووس را سیبل اسپانسری سال آینده گنبد نموده اندومی گویند شهردار نیز قول مساعد داده است .این بدونید با چندر غاز دیگر نمی شود تیم داری کرد اگر کمتر از ۵ میلیارد بودجه دارید بسم الله .یا والله خواهش اسفالت درب وداغون شهرمان را درست کنید مثل گرگانیها کمربندی زیر گذر درو گذر بسازید خیلی بهتر تیم داری هم  پیشکش خودتان. 
در حالی که وم پاسخ گویی  وبر اوردن انتظار تماشاگراننه تنها دین بلکه وظیفه اجتماعی شهردار وبقیه است.متاسفانه در پایان وشروع هر فصلی از والیبال موج خبری در حمایت از والیبال گنبد گوشها را کر می کند .اما وعده مسولین تاکنون بی ثمر بوده است. 
قره جه طیار با وعده حمایت از والیبال امد اما چه امدنی بود که هرچه مصایب وحاشیه بود .بر سر تیم گنبد بارید.یک روز تمریتن تعطیل شد یک روز مربیان قهر کردند وتغییر وتحولات بسیاری بخود دید.هرچه از اتفاقات وافتضاحات اول فصل بگوییم باز هم کم است.ونشان می دهد اوضاع انچنان نیز مطلوب نیست ووضعیت خراب والیبال شهرمان راگوشزد می کند. 
دیگر از مصایب والیبال گنبد نوشتن هم احوال ادمی را دکرگون می کند . خسته شدیم خسته شدند از فریاد . ما هم خدایی داریم .بس


نابودی والیبال با اسپانسر جدید 

شنیده ها حکایت از تصمیمات شاهکارانه اسپانسر جدید والیبال گنبد را دارد والیبال گنبد با آن ید طولانی هر روز زیر پای چکمه تازه به دوران رسیده خورد و خوردتر میشود مشاوره های غلطی که به اسپانسر میدهند مسیری ترسیم میشود که باعث نابودی والیبال گنبد می شود دهن کجی اسپانسر جدید هنوز به گنبد نرسیده با بیانیه گستاخانه مبنی بر حفظ رئیس فسیل شده ورزش گنبد و حالا هم انتخاب مربی غیر بومی و فردا هم انتخاب بازیکنان غیر بومی  مجموعه حرکتهای است که گامها را برای نابودی والیبال گنبد را بزرگتر و بزرگتر میکند بستن تیم در دقیقه 95 و کوچ دسته جمعی بازیکنان مستعد و دوران طلایی والیبال گنبد ،  هدایت و مدیریت شده افراد شناخته شده ای هستند که قطره قطره خون والیبال گنبد را همراه با اسبدوانی گنبد را میخواهند بمکند آری اینچنین است مزد 80 درصدی مردم ترکمن صحرا به که مدیرانی را تثبیت میکنند که فقط در صدد نابودی ورزش شهرستان هستند دست به دعا میبریم و از خداوند میخواهیم کمکمان کند که بیش از غرورمان لگد مال نشود 
حاجی قربان طریک 







بالاخره بعد از مدتهابا قرعه کشی تیمها حاضر در سوپر لیگ والیبال ایران انجام شد.ولی   نبود شهرمان درلیگ شوک سختی را به طرفداران والیبال گنبد وارد نمود .حالا کوتاهی این امر منتسب به فدراسیون والیبال نیست.چون بارها بخاطر تماشاگران ونام بزرگ والیبال اجازه حضوردر لیگ را داد واین امر ظن اشتباهی برای مسولین والیبال گنبد به ارمغان داشت تافکر کننددرب همیشه بر رو این پاشنه خواهد چرخید.بحث والیبا ل گنبد مثل  فیلمهای ژاپن دهه شصت خیلی تکراری شد است.۰
پارسال که در آخرین لحظات با رایزنیها مختلف وخواهش والتماسها که در شان والیبمالمان نبود .تیمی در حد محلات را روانه سوپر لیگ کردیم .مثل همیشه بهانه های تکراری ضیق وقت ونبود اسپانسر وعدم تمرین وآمادگی تیم افکار عمومی را وادار به سکوت کردیم پارسال که تقدیر میکاییل تاجر را از ترکیه به گنبد کشاندکم کاری واهمال دست اند کاران والیبال  را  دید هنوز هم والیبال به سبک دیمی اداره میشود.حضوراو باعث  اغماض تماشاگران گشت ولی تا کی تماشاگران تشنه والیبال  حضور در لیگ را نیز غنیمتی بزرگ شمارند
.گرچه در حقیقت ما تیم دسته دومی بودیم درست از سال ۱۳۸۹ که با بازی با دانشگاه ازاد در سوپر لیگ ماندیم .هرسال در قعر جدول جا خوش کردیم ودلمان خوش بود که تیمی در عرصه والیبال داریم.
اما نبود تیم از شهرمان را از زاویه ای دیگر بنگریم.آیا حضور تیمممان در لیگ تمامی خواسته ها وآرزوهایمان بر اورده می شود.آیا اندوخته وتوان فنی مان یارا مقابل با حریفان منسجم حرفه ای وتا دندان مسلح را داریم یا زنگ‌تفریح واسباب تمسخره شان هستیم برای ما حضور در لیگ یک فرص
ت ومجال نیست، بلکه یک نوع فرصت طلبی وسستی کوتاهی است.پول حرف اول واخر ورزش کاملا حرفه ای است وما وصِله اضافی ورزش هستییا شدن ویافتن اسپانسر برای شهری که ستارههای جوانَش تیم ملی امید ا قرق کردهمقدور نیست .ما تنها مردم ایرانیم که هر چه خود داریم نصیب دیگران میشود وما از نیروها وامکانات.خود  نمی توانیم استفاده کنیموقتیی  ب مالی وجایگاهی را ازدسترس صاحبان اش دور می کنیم انتظار داریم کارها بروفق مراد مان شود.وواقعیت ها واتفاقات پیرامون والیبال را به عنوان یک تماشاگر بطور جد پیگیر باشیم .در مرحله نخست چرا اسپانسر ها والیبال شهرمان همگی دقیقه نود هستند.این دیر امدنها اسپانسر نشانگر چیست .تا اسپانسری وارد معرکه والیبال گنبد می شود ، میخواهند مثل گاو شیرده بدوشند .پر وبال اسپانسر را قیچی ویا کلا میکنند.ودرواقع همه تصمیمات ودستورات را به اسپانسر دیکته می کنند.بارها قبل از شروع لیگ   شایعات متعددی وحضور اسپانسرها محلی را در بوق وکرنا می کنیم  تا از فشار  وهجمه تماشاگران بکاهیم. شاید این بار مسند نشیان فدراسیون برای یک بار هم شده از زیر وقید  لابی گر  ی سفارش به کمک تبصره وآیین نامه ها اجازه ندهند تا تیم دست وپا شکسته گنبد در لیگ حصور یابد   تا این بار دست اندکاران والیبال متوجه شوند دست رودست گداشتن وغفلت به اما واگرهای روز اخر مجوز تیم داری نمیدهند باید دست جنباند وآستین همت را  بسیار زودتر بالا کشید تا مسند نشینان نیز عملکرد ما را قبول نمایند. تکلیف مان را مشخص کنیم قصد تیم داری وتوان آن را داریم یا نه .در حالی که تمامی تیمها وضعیت تیم داری خود را مشخص وآماده بازی در لیگ می شوند.ماهمچنان اندر خم یک کوچه ایم .ان هم در حالی که ستارها جوانمان  از امدن به گنبد بدلیل وعدها  به سرانجام نرسیده  اکراه دارند وفوق ستارهایمان نیز قید گنبد را زدهند واگر مجبور تباشند حاضر نیستند در شهری که اعتبار وابرو به آنان بخشیده اند بازی کنند .براستی چرا یه شهر با تمام استعدادها ش دربد ر اسپانسر مالی وسردرگم  مجوز بازی در لیگ است.ستارههای تیم ملی هدیه حمایت تماشاگران گنبد از تیم شان است ولی چرا 
خودشان از بازی ستارههای خود در شهرشان محرومند   
دور ماندن از لیگ پایان دنیا نیست.فقط حضور در لیگ مشکلات  ودردها والیبال  شهرمان را حل وفصل نمی کند . اگر ادعا والیبالی داریم حالا که مجبوریم دستمان از لیگ کوتاه باشد  .تغییر وتحولی اساسی را در مدیریت ورزش داشته باشیم . نبود مان در لیگ را با احساس مسولیت ببشتر وپشتکار وتلاش بر روی نسل جوان جبران کنیم. یه بار از گردونه مسابقات کنار بمانیم تا عطش حضور در لیگبا تمام وجود حس کنیم. 
عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس دوم شهریور ۹۶


هداد باید طوری وزنه می‌زد که جای حرف نماند


قهرمان وزنه برداری ایران در دسته 85 کیلوگرم رقابت های المپیک اعتقاد دارد مغرور بودنش به خاطر اعتمادی است که به خودش دارد.


به گزارش "ورزش‌سه"، در روزهایی که ورزشکاران ایرانی یکی پس از دیگری مسابقات خود را در المپیک ریو با باخت پشت‌سر می‌گذاشتند و موجی از ناامیدی در جامعه ایجاد شده بود، کیانوش رستمی با کسب مدال طلای وزنه‌برداری ایران را به المپیک برگرداند. او در هفتمین روز از مسابقات موفق شد در دسته 85 کیلو گرم مردم ایران را با کسب مدال طلا و رکوردشکنی خوشحال کند. رستمی  می‌گوید فشار زیادی را تحمل کرده تا بتواند مدال طلا را به‌دست آورد. حالا اما خیالش راحت شده است؛ مانند نگاه‌هایش به دوربین تلویزیونی در جریان مسابقه، مغرورانه به اطرافش نگاه می‌کند و امیدوار است با کسب طلای المپیک توکیو پرافتخارترین وزنه‌بردار ایران شود. رستمی در گفت وگو با رومه شهروند» از سختی‌های رکوردشکنی و کسب طلا در ریو حرف زده است. صحبت‌های وی را در ادامه می‌خوانید:


*از موفقیتت در المپیک صحبت کن. چقدر فکر می‌کردی بتوانی رکورد بشکنی و طلای المپیک را بگیری؟


باور این‌که بتوانید مدال طلای المپیک را کسب کنید و در جهان بهترین باشید، کمی سخت است. واقعیت این است سطح مسابقات بسیار بالا بود و فشار بیش از حدی را تحمل می‌کردم. سعی داشتم آرامشم را حفظ کنم تا به مقصودی که داشتم برسم. سطح مسابقات به‌حدی بالا بود که شرط کسب مدال طلا فقط زدن وزنه‌های سنگین نبود بلکه باید رکورد دنیا را نیز تغییر می‌دادید که همین امر باعث  شد تا مدال طلا را کسب کنم. خوشبختانه توانستم هم رکورد بزنم و هم مدال المپیک را کسب کنم که جای شکر فراوان دارد.


*خیلی‌ها می‌گویند در مسابقات آسیایی رکب وزنه‌بردار چینی را خورده بودی؛ نزدیک بود در المپیک هم این قضیه تکرار شود اما هوشیاری‌ات مانع شد. چقدر درباره این ورزشکار چینی تحقیق کرده بودی؟


فکر نمی‌کنم وزنه‌بردار چینی قصد رکب زدن به من را داشت. او وزنه‌هایی که باید می‌زد را بالای سر برد. معتقدم از قبل هم برنامه‌ریزی کرده بود تا جایی که می‌تواند وزنه‌های مورد نظرش را بزند. عموما وزنه‌برداران اینگونه رفتار نمی‌کنند. اعتقاد دارم که مهار وزنه با شانس هم خیلی دخیل است. گاهی دیده‌ایم که وزنه‌برداران وزنه‌ای را انتخاب می‌کنند اما توانایی مهارش را ندارند. عقیده دارم که وزنه‌بردار چینی کارش را به نحو احسن انجام داد اما من با مربیگری خودم توانستم به جایگاه واقعی که انتظار داشتم برسم. وزنه‌هایم را به درستی انتخاب کردم و نتیجه‌اش را هم دیدم.


*وزنه‌بردار چینی روی سکو با توصحبت می‌کرد؛ چه می‌گفت؟


آن وزنه‌بردار فکر می‌کرد که دیگر طلایش قطعی شده است که کاملا اشتباه می‌کرد. این اتفاق در بازی‌های آسیایی برای خود من رخ داد که فکر می‌کردم مدال طلایم قطعی است اما این اتفاق صورت نگرفت و من مدال نقره کسب کردم. روی سکو اما وزنه‌بردار چینی به من تبریک گفت؛ البته زبان انگلیسی را هم درست و حسابی بلد نبود و گاهی نمی‌فهمیدم که چه می‌گوید اما بیش از حد ناراحت بود.


*اولین مدال کاروان ایران را کسب کردی، چقدر فشار روی تو و کاروان ورزشی ایران بود؟


قابل توصیف نبود. شما فکر کنید به‌عنوان اولین ورزشکار باید بروید و مدال کسب کنید؛ قطعا فشار زیادی وجود دارد اما اعتقاد دارم که پا قدمم خوب بوده است؛ زیرا در المپیک لندن نیز اولین مدال کاروان ایران را کسب کردم و بعد از آن ورزشکاران دیگر با شایستگی تمام ادامه دادند و مدال‌های بعدی را به‌دست آوردند.

 


*قبل از شروع مسابقه، وقتی دوربین‌ها  تصویرت را نشان می‌دادند کمی مغرور به نظر می‌رسیدی. واقعا اینطور بود یا از استرس چهره‌ات در هم شده بود؟


بسیاری از ورزشکاران در مسابقات مختلف به دلیل این‌که استرس می‌گیرند، نمی‌توانند عملکرد خوبی از خود نشان دهند و همین موضوع باعث می‌شود که از کسب مدال بازبمانند اما من این گونه نبودم. تجربیاتم به من کمک کرد. تمرکز بالایی داشتم و آرامش عجیبی در من حاکم بود. غرور داشتم زیرا از خودم مطمئن بودم و می‌دانستم که توانایی در کنار آرامش قطعا به کسب نتیجه منجر می‌شود. شرایط من ویژه بود و باید وزنه‌هایم را خودم انتخاب می‌کردم و بعد روی سکو می‌رفتم. تمام این موضوعات را باید انجام می‌دادم و در عین حال باید آرامشم را هم حفظ می‌کردم. حواسم به ضربان قلبم بود، نمی‌خواستم تپش قلب بگیرم اما همه چیز به خوبی پیش رفت. نمی‌توانم توضیح دهم که چقدر سخت بود و تا چه حد من زجرکشیدم تا این مدال را کسب کردم.


*بعد از قهرمانی‌ات هم یک اتفاق عجیب رخ داد؛ ابراز علاقه دختر وزنه‌بردار انگلیسی مثل توپ ترکید. خودت خبر از موضوع خبر داشتی؟

 

بله، از این موضوع خبر داشتم و برایم جالب بود. همین که به‌عنوان یک ایرانی توانستم کاری را صورت دهم که برای کشورم خوب جلوه کند، جای شکر دارد. من کسی نیستم که فردی به من ابراز علاقه کند اما این اتفاق افتاد  و در نوع خود هم جالب بود.


*رکورددار دنیا و المپیک بودن چه حسی دارد؟


حس فوق‌العاده‌ای است. فرض کنید بهترین هستید. اگر رکورددار باشید و این رکورد را کسی نزند و ادامه پیدا کند، شما می‌توانید هر‌سال خودتان را قهرمان دنیا بدانید. قطعا از این موضوع خشنود هستم اما امیدوارم بتوانم به این روند ادامه دهم.

 


*کیانوش رستمی می‌تواند در المپیک بعدی یک طلای دیگر بگیرد و پرافتخارترین وزنه‌بردار ایران شود؟


قطعا هدفم همین است. می‌خواهم وزنه‌برداری ایران را متحول کنم. تا جایی که توان داشته باشم، تمرین می‌کنم و امیدوارم نتیجه لازم را کسب کنم.


*دوستی نزدیکی با بهداد سلیمی داری؛ چرا آن اتفاقات برای بهداد رخ داد؟


من کمی حرفه‌ای به اتفاقاتی که برای بهداد افتاد، نگاه می‌کنم. المپیک میدان بزرگی است و امکان دارد که داوران هر تصمیمی را اتخاذ کنند. گاهی به نفع شما است و بعضی اوقات هم به ضرر افراد رقم می‌خورد. البته من نمی‌توانم قضاوت کنم. مسابقاتی در این سطح حتما از داوران حرفه‌ای سود می‌برد. به شخصه به‌عنوان یک وزنه‌بردار بارها وزنه‌هایم در مسابقات خطا گرفته شده است. زمانی که داوران قبول نکنند، شما هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید و فقط باید بپذیرید. به نظر من وزنه‌بردار باید به‌گونه‌ای وزنه را بالای سر ببرد که هیچ حرف و حدیثی را باقی نگذارد. اجازه دهید مثالی بزنم؛ مسابقات‌ سال 2014 بود. وزنه دوضرب را زدم، با این‌که درست زده بودم از من خطا گرفتند. برای بار دوم هم بی‌دلیل خطا اعلام کردند. برای بار سوم بالای سکو رفتم و وزنه را به‌حدی نگه داشتم که دیگر خود داوران هم رای دادند که درست است؛ دیگر وزنه را رها کن و بعد از این وزنه را رها کردم و با خنده نگاهی به داور کردم و او هم دیگر نمی‌توانست واکنشی نشان دهد و مجبور شد تا وزنه من را قبول کند و 3 چراغ سفید روشن شود. زمانی که درست کارتان را انجام دهید، هیچ‌کسی نمی‌تواند به شما خرده بگیرد.


*انوشیروانی در سمت سرمربیگری تیم‌ملی وزنه‌برداری ابقا شد؛ باز هم می‌خواهی تنها تمرین کنی؟


به نظر شما من باید چگونه عمل کنم؟آیا با همان روند قبلی باید ادامه دهم یا نه؟ قطعا به تنهایی ادامه خواهم داد. زیرا می‌دانم باید چه کاری انجام دهم و چگونه تمرین کنم؛ باید به بسیاری از مسائل دیگر فکر کنم و برای آنها برنامه‌ریزی دقیقی انجام دهم. من به تنهایی کار خودم را انجام می‌دهم و می‌دانم حامی اصلی‌ام خدا است.


*پدرت هم به تو گفته بود بعد از طلای المپیک ازدواج کن اما ظاهرا نظرش عوض شده است!


بله من به نظر پدر و مادرم احترام می‌گذارم؛ هرچه دارم از آنها است و دوست دارم به‌گونه‌ای که آنها مایلند زندگی کنم. حرف‌های آنها قطعا مسیر زندگی من خواهد بود.


وحید خالدی ها را دریابید 

تقدیم به تمامی جوانان خوب وباارزش سرزمینم  ایران وبالاخص جوانان پاک دیار گندم زارها میادین سوارکاری ترکمن صحرا 
راه گنبد تهران بصورت رفت وبرگشت  در یک شبانه روز باشد ،خود خستگی فوق العاده ای ایجاد میکند .
قصه ای که میخام تعریف کنم سرگذشت جوانی ازدیار جرگلان وتنگه ترکمن  است . در آذر  ماه سال جاری بنابه کاری رهسپار تهران شدم بهنگام برگشت  در رودهن جوانی بی غایت پاک وساده کنار من نشست .واین سرگذشت کوتاهی از زندگی این جوان است که بی مناسب ندیدم که راجع او قلم فرسایی کنم . واجازه قلم زدن در موردش نیز از او گرفتم وبهش قول دادم که در نشریه صحرا با  ذکر نامش به چاپ برسانم .آنچه من مسافر خسته از یک مسافرت شبانه روزی  به تهران جلب نمود که جوان مذکور بار اولی  که سواراتوبوس شد با راننده بر سر قیمت کرایه راه به توافق نرسید ، پیاده شد.ودوباره سوار اتوبوس شد .
بعد از گذشت دقایقی سر صحبت با جوان را باز نمودم .وراجع به کارش وگذر او وبرگشتش سوال کردم او که خود را وحید خالدی جوانی از دیار جرگلان معرفی نمود .از رفتار ومتانت او چنین بر می آمد که او کارگر نیست . واو به اجبار تحت شرایط سخت اقتصادی مجبور به ترک دیار ودوری از کانون گرم خانواده خود شده است .او که یکسال در رودهن مشغول سنگ کاری است از اتفاقات ودردهای خود گفت که املایمات ناخواسته زندگی اش بیماری پدر مهربانش وزمین گیر شدن  او را مجبور کرده است که خانه وکاشانه خود رابرای یافتن معاش وهزینه درمان پدر متحمل شود .جوانی که در صورت مهیا بودن شرایط زندگی  در بهترین دانشگاههای این مملکت میتوانست تحصیل کند . وقتی پای صحبتش نشستم از دانش وفهم او از فحوای کلام او بخوبی میتوانستم تجسم کنم،كه با یك استعداد درخشان روبرو هستم . كلام او نشان میداددر دورترین نقاط این کشور پهناور ودر محرومترین نقاط کشور چه استعدادهای درخشانی وجود دارد .اوچنان اشعار  مختوم قلی فراغی شاعر ملی خود  وسهراب سپهری را با جان ودل میخواند ومصدایق شرایط سخت خود را با شعرهای شاعران به مخاطب خود بیان مینمود .وقتی شعری از سهراب سپهری را همراه با قطرات اشک خود خواند .وبه تفسیر شرایط خود پرداخت .فهمیدم که نه تنها سنگ کار نیست بلکه مقابل خود اندیشمند جوانی را دیدم که جبر روزگار پختگی او را به اوج رسانده است  . او که در دبیرستان شبانه روزی نمونه دولتی جرگلا ن تحصیل میکرده او ممتاز ترین شاگرد مدرسه بوده است . او در جشنواره خوارزمی به مقام سوم کشوری بهمراه دوستان دیگرش دست یافته بود . ومن مسافر را بافکار دور دراز به مسافت راهمان به چالشهای جدیدی می کشاند . وداستان فرصت سوزی وبه هدر رفتن استعدادها   درد ورنج مرا افزون میکرد .
افسوس هزاران وحید خالدی در شرایط مشابه مجبورند دست از تحصیل  بکشند واز قافله پر شتاب علم ودانش دور بمانند .اولین حقوق این جوانان در عدم تامین امکانات اجتماعی برابر پایمال میشود . وبر دولتمردان وبزرگان وقوم مان  نکوهش باد .
او تعریف می كند كه چطور پدر رنجور وبیمارش بیشتر از آنکه از دیدن من خوشحال شود غمی وجود ش را فرا می گیرد . مادرم، نفس زندگیم با دیدن نان آور خانه اش میخندد وبا غرورغم را در چشمهای مهربانش پنهان میکند میتوان بوضوح دید. اما او با مهربانی تمامش مرا به آغوش میکشد .
برادر کوچکم که دلوابستگی زیادی به من دارد تنها کسی است که لبخند بر لبانش می نشیند او که در مقابل جوابگوی پرسشهای بی پاسخ خود را در می یابد .
 شانس واقبال وحید خالدی ها این گونه است . در مقابل کسانی که  با وجود فرصت وامکانات از تحصیل علم باز میمماند .در گوشه ای دیگر  جوانی بخاطر فقر ومشکلات زندگی باید دست از تحصیل باز بماند .
گرچه دوستی ما کوتاه بود اما تا زمانی که جوان های دیارم را خواهم دید .خاطره او را گرامی خواهم داشت  وبسیار خرسندم بخاطر از خود گذشتی ومردانگیش چون او را جوانی یافتم که لیاقت وحمایت وپشتیبانی را داشت ودست من از همه جا کوتاه بود دردش را نوشتنم تا خود را تسکین دهم  .اما افسوس من پایانی نخواهد داشت تا گره کور جوانان وطنم با سلاح تدبیرواندیشه وراهبردی برای همیشه حل شود آینده ایران وایرانی دردست جوانان خوب وطن من است.والسلام 
عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس اردیبهشت ماه 1394

بسم الله الرحمان الرحیم 
گذشته ما انسانها اگر با رویدادهای مهم همراه باشد ،چه شیرین وتلخ باشد همیشه  در یاد  ما انسانها ست وامكان ندارد كسی شادمانی ویا تلخی رویدادهای زندگی  اش را بسادگی فراموش كند .نوشتن خاطرات ویا  گرغتن عكس های یاد گاری مهر تاییدی است بر گفته هایمان ، شاید عده ای خرده بگیرند گذشته را چه حاصل از امروز ش بگو واز زمان حال را جستجو كن .با مدرن شدن امكانات ودسترسی آسان به وسایل پیشرفته نظیر موبایل ودوربین دیجیتالی ثبت وقایع آسانتر از گذشته است . مطالب كه در مورد بیوگرافی اشخاص نوشته میشود بر اساس دیدگاه وسلیقه  هاست  شاید احساس من تفاوت زیادی با شما داشته باشد آما انچه چشم می بیند هرگز از ذهن ادپاك نمیشود . نوشتن از بزرگان ونام آوران ورزش بدون داشتن سند ویا خاطره ممكن نیست هر زمان این امر اتفاق بیافتد داستانی شكل می گیرد وسطوح سفید كاغذ سیاه میشود وهدف نویسنده چیزی فراتز از از افكار دوستانی است كه تمایل دارند بر اساس سلیقه وطرز تفكر آنها اندیشیده ویا متنی نوشته شود.تصویف یك شخص زمانی مورد مطلوب جامعه واقع می گردد  كه تجربه ای  حاصل شود .هر ایدهای وتفكری برای خودش قابل احترام است .خیلی ها دوست دارند اتفاقات یا انكار وفراموش شود یا انقدر بزرگ شود كه فقط خود شان در آیینه دیده شوند .تصاویر وعكس ها مجید آزمون چنان مرا به گذشته برد . انگار همین دیروز بود كه من كودك خرد سال در جشنی  سال 1358 عبدالرحمان محمدی را كنار مجید صمیمی ونوری همتی میدیدم .انگار حسن شمشیری با استقلال تهران  آمده بود با موهای فرفری اش سرویش ژاپنی میزد.چقدر زمان گذشته چهره های بكلی از یاد رفته اند. بعد از سی  سال عكسی از قدیمها دستت می افتد وتو دیر وقت به تماشا وتكرار خاطرات منشینی  .زمان را فراموش میكنی .ساعت 3.5 سحر تابستان  وتو عكس ها را یكی به یك از جلد فرسوده وقدیمی شان با ترس ودقت در میاری  واسكن می كنی .سعی میكنی به گذشته برگردی لحظات را می پایی نه زمان زیادی گذشته است.  بیش ازسی سال است  مرور  خاطرات مشغول شدن ذهن ، فقط گاهگاهی پاسهای شاهپور گرشاسبی بصورت مبهمئ  در ذهنت نقش میبندد  از بازیهای بسیار بیاد ماندنی  حسن شمشیری ورد زبان تماشاگران ورویارویی ستاره های نوری آز‍مون با ستارههای ایران یكی از یكی بیائ ماندنی تر است كجاست !!!!آن روزهای شیرین  ،چرا چون دنیایی از شكوه وخاطره با بزرگان ورزش ایران وبخصوص والیبال ایران است .با دیدن تصاویر میبینی چرخ گردون خیلی هارا از میان ما  جدا كرده است وخیلی ها  را ازمیان ما رخت بر بستن اند.ویا بر چهرشان غبار پیری   نشسته است .خاطراتی برابر با همه زندگی بعضی از قهرمانان .شاید تجدید آن خاطرات  غبار برگرفته دل جان آن دوستان قدیم شسته شود شاید دلی تنگ شود .الله عالم 
اما    مجید آزمون  ستاره ای از زمان های گذشته والیبال تركمن صحرا  در سالهای 1354 است  درغروب یك روز پاییزی  ستارهای در والیبال تركمن صحرا  متولد میشود . مجید آزمون نخستین بار زمانی كه تنها 14 سال داشته ودر حین  برگزاری یكی از بازیها ی كه  دردورهای قدیم  هر هفته در شرق مازنداران بصورت چهار جانبه در شهر های مختلف برگزار میشد  در حین یكی از این بازیهای  در گنبد میان بازیكنان گنبد  اختلافی پدیدار میگردد وموجب قهر یكی از بهترین بازیكنان آن زمان میشود  چشمهای نوری آزمون میان تماشاگران بدنبال مجید آزمون میگردداز مجید می خواهد   شود وبازی كند   .استارت درخشش مجید از همان جا آغاز میشود .شب  درمنزل نوری آزمون غوغا ست طرفداران وغفور قرنجیك  از نوری میخواهند تركیب تیم گنبد را تغییر دهد ، سرانجام بزرگترین وبهترین تصمیم یك مربی ورزش گرفته میشود .كل تیم تغییر میكند  .میدان به جوانان واگذار میشود مجید  نوری ، غفور سرَشاد وشادروان جلیل گوگلانی همه جویای نام وهمه ستاره والیبال میشوند مجید ویارانش یك شبه ره صد ساله را می پیمایند  آوازه بازی مجید در صحر ا می پیچد.مجید  در یك مسابقه مهم  در میان بزرگان والیبال آن روز صحرا به میدان رفته وبعد از ان درخشش مجید یك پای ثابت عروسیهای وبازی های تیغی  آن زمان میشود. قدرت پرش وجهش او در میان والیبالیستها هم نسل خود بی نظیر بوده است .وفردای آنروز باز هم مسابقهای در میدان سواركاری برگزار میشود جوانان تشنه بازی حتی قبل از آمدن نوری آزمون كار همه تیمها را یكسره میكنند . همان سال مسابقات ماه رمضان در گرگان برگزار میشود .كه مازندارانیها وگرگانی وبزرگان والیبال آن زمان در گرگان گردهم می آیند مهر قهرمانی باز هم بنام جوانان گنبد زده میشود آوازه بازیهای مجید  ویارانش دیگر در مازنداران  نیزمی پیچد . حاجیان به مكه رفتند آنز مان بعلت نبود امكانات ارتباطی حدود ده روز قبل به پیشواز حاجیان در مشهد میشتافتند .مجید   هم حاجی دارد .در باغ ملی مشهد جواد فخار بهمن دلقندی محمد مفیدی باقر سلیمان نژاد  بازی رابا  مجید ودوستاتنش ترتیب میدهند آنها مغلوب گنبد یها مشونند  خراسان نیز آوازه یلان صحرا را میشنود .در تهران به گوش بازیكنان یزرگ میرسد كه گنبد یها حریف میطلبند .یك روز محمد خوره هوشنگ ملك لو اسماعیل پاكدامن براداران نایینی منوچهر آخشین عباس ملك لو بهترین دفاع بازیهای آسیایی تهران در گنبد در باغ ملی كنار مقبره قابوس بن وشمگیر كه حالا شهرتش جهانی است حضور می یابند د بازی با پیروز یهای گنبدیها به پایان میرسد حالا تهرانیها نیز مزه قدرت جوانا ن والیبال گنبد را چشیده اند صدای پای والیبال گنبد در تهران نیز شنیده میشوددر سالهای 1358-1359 بازیهای چند جانبه ای تحت عنوان جام بزرگان با حضور مدعیان كشوری برگزار میشود گنبد عنوان قهرمانی ومجید ازمون بعنوان بهترین بازیكنان مسابقات شناخته میشود 
1359 قهرمانان والیبال ایران با یكدستگاه مسكوویچ  گردش دور ایران آغاز میكنند با مسكوویچ شادروان آنه جان قرنجیك مسیر گیلان وشمال غربی ایران( تبریز وارومیه) را زیر پا میگذارند  ودرست در گرمای تابستان به  شمال تهران می رسند .ماشین  خراب میشود بازیكنان نامی والیبال گنبد آنرا هل میدادند تا استارت بخورد  . در تهران در پارك لاله ،كوروش ونیاوران وسلطنت آباد قدیم  جوانان صحرا مجید صمیمی عبدالرحیم محمدی نوری سرشاد ونوری همتی وغفور قرنجیك ومجید آزمون  روردر رو بازیكنان تهرانی منوچهر آخشین وعباس ملك لو محمد میرانی قرار میگیرند.قدرت والیبال گنبد روندی رو به رشد دارد دیگر كسی جلودار اینان نیست.
 طوری كه در مراسم چهلم نوری ازمون شكرالله ملوكی یكی از بزرگان والیبال آمل از پرش  زیبا وبلند او صحبت میكرد میتوان به قدرت او اذعان برد مجید آزمون بازیكن ششدانگی كه در تمام فنون والیبال مهارت كامل داشتذ او رفیق فابریك وصمیمی زنده یاد غفور قرنجیك  است همان بازیكن فانتزی صحرا كه در رشد وپیشرفت والیبال صحرا نقشهای انكار ناپذیری داشتند ام انچه استحقاق را داشت نرسید او سبك بازیخاص خود را داشت  وقدرت جایگیری وبازی خوانی وبقول والیبالیستها ی امروزی آنالیز حریفان استاد بی همتایی بود  .این دو با هم بازیهای بسیار را با قدرت تمام بسود خود به پایان میر ساندند . مجید  اولین ملی پوش والیبال صحراست . هنوز هم تماشاگران كه بازیهای او در زمین سیمانی باغ ملی در دهه شصت بیاد  دارند میدانند  چه افسونگری بود مجید .اگر امكانات مالی امروز در اختیار بازیكنان اآن روزطراز اول والیبال تركن صحرا قرار میگرفت  داستان افسانه والیبال تركمن صحر ا پایانی نداشت . از لحاظ فنی مجید كمتر بازیكنی حتی از بازیكنان نسل جدید كه جهان را فتح می نمایند را نیز ندارد به صحبتهای مهرداد اسكویی  وبهمن سلطانی بازیكنان تیم ملی   وسیف الله ترابی رونه نگار برجسته كیهان ورزشی  توجه كنید  بعد به انتقاد وپیش داوری وقضاوت بنشینیم . مجید آزمون هرگز به یك نقطه از زمین  والیبال دوباره اسپك نزده او تمام نقاط خالی زمین را مورد هدف قرار میداده . سیف الله میگوید والیبال ایران چپ دستی به قدت مجید نخواهد دید   انهم با امكانات آنروز والیبال  زمان جنگ تحمیلی ومشكلات فراوان  . اسپك تنها مهارت اونبود او دفاع بسیار عالی هم داشت  توپ گیری ودریافت اونقص نداشت . شاید از   ما جسارت او در بازی با حریفان  مثال زدنی است او از هیچ حریفی  نمی هراسید . چپ دستی كه واقعا بی مهاربود جای دور نرویم خلیل آزمون مربی چند سال پیش جواهری   از او به اقتدار یاد میكمند حریف هر چه قدرتمندتر بازی او كامل تر بود ه است  نوری آزمون در سال 1362 مصاحبه ای با  مجله كیهان ورزشی نبود پول در والیبال را باعث جدایی بازیكن مانند مجید آزمون راا از والیبال میدانست  او در آن هنگام حضور چهرهایی مانند مجید را بعد از دوران سربازی بعلت  گرفتاریهای زندگی متاهلی  در والیبال بعید میدانست ومجید در میادین والیبال بعد از آن همه درخشش حضوركمتری  داشت. وحالا مجید آزمون دوباره به میدان برگشت است .آیا بسان روزهای جوانیش دوباره گرد وخاك براه خواهند انداخت ویا مثل پارسال تازه به دوران رسیدهامانع ادامه كار او خواهند بود .عكس ها گویا قدرت وتوان ودرخشش اوست .نقطه ضعف والیبال گنبد   با آنهمه پیشینه در خشان در ورزش والیبال ایران عدم پایبندی به دوستی ها ی گذشته وفراموش كردن یكدیگر است . ما دوست داریم هم در كنار هم باشند خیلی وقت است صدای  خوشی از درون والیال گنبد شنیده نمیشود .یكرنگی ها جای خود را از دست دادهند .هركسی ساز خودش میزند .عجب صدای دلخراشی  دارد .بهترین چهره ای والیبال از میدان دورهستند آدمهای غیر ورزشی با مسند مختلف  چوب حراج به پنجاه سال زحمت تلاش وغرور افتخار  میزنند . فقط فقط خودشان را مبینند . هر گروهی باید فقط یاران خودش باید باشد . خدا كند مجید كه در زاهدان موفق به قهرمانی دسته یك شد .آبروداری كند .شجاعت وریسك پذیری او قبول اما نباید حیثیت ورزشی اش تحت تاثیر عوامل درونی وبیرونی خدشه دار شود .تصمیم بزرگ او میدان دادن به جوانان رمزموفقیت او خواهد بود بشرطی كه زمان وشرایط را در نظر بگیرد اعتماد وبازی دادن به جوانان منطقه وباروری وشكوفایی انان ثمرش شكوفایی والیبال خواهد بود .چند سال از سازندگی بشدت دور بودیم .خسارتش را یواش یواش داریم پس میدیم .ستارهای بزرگ   از زیر خاكریزهای زمینهای خاكی واز دل مردان جسور بیرون خواهد آمد.
با تشكر عبدالجلیل امانی نژاد گنبد كاووس  پنچ شنبه 23 مرداد  یك هزار وسیصد ونود وسه

لیدر والیبال گنبد:
‍ بر فراز تور.:
یاد مانه.
دهه فجر ۶۶- تالار شهید افراسیابی،جهانگیر تراب پور کاپیتان تیم ملی ،نور محمد همتی کاپیتان تیم مازندران و سرگروه تیم متالورگ بلغارستان بر روی سکوی پیروزی-در دوران جنگ تحمیلی هم بازار والیبال با جام بین المللی فجر گرم بود در حقیقت حدود ۶۰ سال است که والیبال در کشور ما‌جاری است فقط ستارگانش تغییر کردند


شاعراهم عاشق فرهادشدن/

خبرگزاری ورزش والیبال : شهد قهرمانی خود لذتی دارد كه آنانی كه آن را تجربه میكنند می دانند وحكایت قهرمانی فرهاد به همراه تیم بزرگسالان والیبال ایران جزوه نخستین افتخارات ورزش گنبد و تركمن صحرا بخصوص والیبال دررده بزرگسالان است .
فرهاد قائمی حالا در تركیب ثابت تیم ملی ایران در بالاترین سطوح می درخشد .
پیش بینی مربی او، ست كوویچ به واقعیت پیوسته است .
پرنده كوچك خوشبختی ست كوویچ در آسمان والیبال آسیا وایران بالها را می گشاید .
اما قهرمانانی كه برای مردم ومنطقه خود افتخار می آفریینند و امید و باورمردمشان هستند قابل وصفند .
ودر این میان آنچه كه محبوبیت قهرمانان بومی منطقه را برای مردمشان بیشتر و بیشتر می كند، نشانه هایی از بودنها هستند.
همان نشانه هایی كه مردم تركمن صحرا و گنبد با آنها شناخته می شوند .
اسب وتك سوار» دوتار وبخشی» كشت ورنج كشاورز» مادران ولالایی هایش» قالی ونقشهایش» هنر چیره دست ن تركمن» صحرا و طبیعت بی مثالش» و به شاعر نامدار تركمن مختوم قلی فراغی اش می نازد.
همان شاعری كه می سراید وبزرگترین برج آجری جهان كه شاهد شادیها وغمهای این مردم به وسعت تمام تاریخش بوده است می باشد كه قهرمانان ما نیز باید هم چنین باشند.
وقتی یلی پیراهن مقدس تیم ملی را می پوشد حكایت مردمش را نیز بیان میكند وچنین است فرهادی كه در تیم ملی میدرخشد، گویی ملتی با او سرود قهرمانی می سرایند .
آق توقای، مزار مختومقلی فراغی امسال در سالگرد تولدش منتظر فرهاد و دیگر قهرمانانش خواهد بود .
جایی كه شاعری عارف وبرجسته چون نگینی در قلب صحرا می درخشد .
اگر او در قید حیات بود شاید قطعه شعری برای شیر بچه تركمن صحرا می سرود .
سرویس، آغازگر بازی زیبای والیبال است واو طوفانی در این آغاز است .
یورش او به سوی توپ همانند چهار نعل اسبان صحراست.
به تصاویر آهسته تلویزیونی نگاه كنید. به این نكته پی خواهید برد که فرهاد همان چابكسوار بی همتای صحراست .
اوامروز شهسوار سواران است.
او بر باد اسبهای صحرا می تازد .
یورش اسبهای تركمن روزگاری پهنه ایران وجهان را در هم می نوردید .
او همنفس اسبهاییست كه شوق پیروزی را می آورند.
او یادآور چكاوك یكه تاز، هیهات قهرمان، ویس بابای افسانه ای واسپیدهورس میداندار كورسهای قهرمانیست.
سرویس او همانند طغیان نابهنگام اترك است. شیرازه تیمهای مقابل در هم می پیچد.
این را شنیدی كه وقتی رود اترك طغیان می كند ، ومی خروشد ، ویرانگراست ویرانگر،
وتو همان اتركی.
تو همان سیلی بی مهار ویرانگر، هماتند زمانی كه سرویسهایت در روسیه درلیگ جهانی در گیم سوم تارومار كرد .
فرهاد من ، او كه زاده صحراست، او از همان صحرای پاكی می آید كه مردمانش ساده دل وعاشقند، مهربان وسخاوتمند، مومن و دینمدارند .
.
گوش كنید گوش كنید : این صدای ضجه مادریست كه سحرگاهان برای پیروزی فرزندش به درگاه خداوند تضرع می كند .
این صدای سوز مادریست كه با لالایی خود فرزندان صحرا را به آغوش میكشد تا فرزندان این خاك آرام گیرند .
اما اینان مردان بی قرارند . دفتر قهرمانی مردان صحرا در والیبال پر است از افتخارات گذشتگان.
آنان این ره را پیمودند تا امروز فرهاد نماینده شایسته آنان باشد.
همانطور كه بهنام محمودی در تلویزیون گفت .پیمودن راه قهرمانی از همت وتلاش گذشتگان است .
واما حكایت والیبال صحرا : نخستین بارآن مرد بی هماورد وجاوید با دستهای خالی با رنج بسیار زمانی كه ملی پوش شدن رویای بازیكنان بود.
بای محمد دوجی و مجید آزمون و نوری همتی را به اردوی تیم ملی فرستاد .
همتی به ناحق ازتیم ملی جا ماند و بای محمد ومجید رهسپار تركیه شدند واین آغاز حركتی بود كه مردم صحرا با والیبال و پیروزیهایشان اوج می گرفتند
سال شصت وچهار قهرمان ایران شدند .
شصت وچهار سال فراموش نشدنی وتاریخی والیبالمان بود .
نوری همتی در رشت كاپ قهرمانی را بالای سر برد .
بعد از آن درخشش خلیل و حبییب پیراهن جوانان را پوشیدند وبه مكه رفتند .
عظیم واحد ارمشی به آرژانتین .
رضا فرجی هم شهد پیراهن تیم ملی را چشید .
رحمان رئوفی و احد ارمشی باهم به ویتنام رفتند .
برادران عثمان وابراهیم سن سبیلی استارت والیبال ایران را زدند ، دوبی را با هم فتح كردند تا رسید نوبت به قهرمانان نوجوان ما گلی وابراهیم و فرهاد وادریس باهم صخرهای مكزیك را درهم نوردیند .
كمال قریشی ، شاهین وهادی آسیا را.
غیاث ومیكاییل یلمه را اجل مهلت نداد .
آنان كه خود یلی بی مثال وقهرمان بودند همانند استاد وپدر، والیبال تركمن صحرا نوری آزمون وحاج خوش گلدی صحنه كه تلاششان ستودنی وبیاد ماندنی ، دیگر در میان مانیستند تا ببیند قهرمانان این خاك را.
آسیا تعظیم كرد به غیاث وعظیم جزیده .
ویك كرور بازیكن كه دوش تا دوش این بازیكنان ورق های این دفتر را گشودند .
اگر این دفتر خاك گرفته مرا تقصیری نیست نه از نسیان است ونه از قلم .
این از بهر جفا هست وبی وفایی.
عجب !!!!!
دوتار نوازندگان صحرا می نوازد مست از غرور وشادمانی.
بنواز بخشی .
من با شور وصف تمام نشدنی جوانی از دیارت آسیا را فتح كرده صدای دوتارت.
گوش فلك را می شكافد .
این بخشیها سرود عشق وتعصب وشور می نوازند تو ای فرهاد همان عشقی، همان تعصبی وتو همان شوری
این صدای سفیر زوزه های باد گرم صحراست .
همان صحرایی كه با تمام سخاوتش سفره های این مردم پاك را لبریز از زندگی می كند .
تو همان صحرایی.
شنیدی كه گندم خوشه آورده رنج كشاورز خسته از تن زدوده !
شنیدی كه پنبه از غوشه سر بر آورده ، همان پنبه ایست كه نان سر سفره این مردم آورده، غیر بومی را به شهر ما آورده!
آلاگل تشنه باران است .
همانجایی كه مردمانش چون صحرا صبورند كه ببخشد خدایی دوباره باران را .
تو همان آلاگلی.
تو همان قوی سپید سیبری كه بر او می نشیند.
زمانی از میان داستانها گلن اوجایی آمد .
همان گلن اوجایی قهرمان، كه بی پروا به تاخت آمد تا عشق خود را از میان تفنگداران آماده به كشتن او ازمیان آق اوی و كنار تنور سوزان نفرت بر دارد تا او را به اغوش كشد .
او چنین كرد.
وفرهاد تو همان گلن اوجایی واقعی هستی كه امروز می تازی .
وفرهاد فرهاد وفرهاد ها برای این كه تا ازل در یادها بمانند، بدانند این خاك وصحرا نجیب است وپاك .
او را به از این باید پاس داشت.
والسلام.
عبدالجلیل امانی نژاد ، گنبد كاووس.

 


منبع: گروه فراغی

)

پایتخت والیبال ایران شهر من است، همان شهری كه قدیمها سالن كوچك و محقرش نقی پناهی میزبان قهرمانان ملی و بزرگان والیبال ایران بوده است.تصویر: http://upload.tehran98.com/upme/uploads/98be93200009b2241.jpg چه روزهایی بودند . خاطره هست حماسه است .
شادیها افزونش . تماشاگران مشتاقش.
سالن كوچك 800 نفری شهر ما و هجوم هزاران تماشاگر ، برای وارد شدن به سالن نقی پناهی در دهه شصت علاوه برعاشق بودن باید گلادیاتور بود.
ازدحام تماشاگران، شلوغی بی حد و حساب و سروكول هم بالا رفتن.
وارد شدن به سالن اولین پیروزی بود. بعد به تماشا نشستن بازی ستارگان والیبال ایران.
آنقدر تیممان قوی و منسجم بود که با خیالی آسوده بازی را تماشا میكردی.
تمام تیمها از دور ونزدیك می آمدند تا شیران ما را مهار كنند.
سالن كوچك ما با وجود صندلی و سكوی حلبی اش مجالی به بزرگان نمیداد.
انگار كه از سنگ خارا باشند.
این جا گنبد كاووس پایتخت والیبال ایران.
اینجا یلانش در آن غوغا میكنند.
چراغهای سالن شاهد همیشگیمان است.
بازیی نبوده است كه بخاطر برخورد توپ به سقف و شكستن فلورسنت سالن بازی تا دقایقی متوقف نشود .
سالن كوچك ما برای خودش ابهتی بی پایان داشت.
بسیاری از بزرگان و نامداران با والیبال ایران مانند حسن شمشیری، شاهپور گرشاسبی، محمد كوشكی، امیر حیدری، عبادالله نبی زاده (این یكی واقعا والیبالیست بود)، بهمن سلطانی، اكبر نایینی، اصغر نایینی، جهانگیر ترابپور، عبدالعلی نبی، ارسلان در گاهی، جاوید محسن نیا و شاهد قدرت والیبالمان بودند.
به راستی که اینجا گنبد است پایتخت والیبال ایران زمین.


 

در مراسمی که در میان گرد وخاک برخاسته از گذررهگذران بر کوه‌های سونگی داغ در آق توقای به وضوح می‌توان مشاهده کرد این است که باز هم شعله های عشق به مقام مخدوم‌قلی فراغی در وجود بسیاری از آن  کسانی که رنج این سفررا می‌پیمایند وجود دارد.

هدفی بغایت زیباتر ازآنچه که برخی رویدادها، که خاطر عزیزان  مان را مکدر می‌نماید، وجود دارد آرزوی همه کسانی که با هدفی والا و نگرشی عمیق به این مراسم حضور می‌یابند این است که این مراسم در حد اعلا و با تمام خلوص و پایبندی به مقام بزرگ شاعر و عارفمان باشد .اما این اتفاقات ناخوشایند، خاطر همه  ما را آزرده می‌کند اما با این بهانه‌ها نمی‌شود جلوی این هجوم عارفانه و عاشقانه را گرفت. عاشق می‌بایست بود. ما از گنبد، فاصله 145 کیلومتری این راه را می‌پیمائیم تا به این مراسم برسیم اما کسانی هستند که با وجود مشغله کاری و فرصت اندک از تهران و شهرهای شمالی ایران می‌شتابند.

شب تا سحر در این مکان مقدس بیوته می‌کنند تا در کنار مردمشان و شاعر مردمی خود باشند! و سحر باز هم بار سفر می بندند اما بر دوستان وهمسفران لازم است تاکید شود: در این مکان مقدس جایی که شاعر مان آرمیده است حداقل از معیارهایمان دفاع کنیم .به پاسداشت این مراسم  قبل از آغاز این سفر جوانان خود را آگاه کنیم که این سفر معنوی است  نه تفریحی وبزمی.
حدود شش سال است که بر تربت این ارامگاه گام می گذارم  نفسم ،وجودم، تمام عرقم وتعصبم هربار با دیدن بازگاه آرامگاه مختوم قلی دوباره زنده می شود گویی این خاک جاذبه‌ای دیگر دارد .اولین باز که بعد از غروب افتاب به این مراسم رسیدیم با دیدن انبوه چراغها روشن ماشینها وچادرها به دوستان با حیرت گفتم ایا کشور همسایه ترکمنستان شهر جدیدی مرزی را بنا کرده است .یکی از دلشورهایم طی چند سال گذشته این است که آیا مردم به این مراسم خواهند آمد در گرما 41 درجه به بالای این منطقه در این زمان از سال که گاهی شدت گرما طاقت فرسا است. انبوه حضور مردم جلوهای خاص دارد اگر هدف غیراز پاسداشت مقام مختوم قلی باشد چه ومی دارد که وقتی جنگل‌ها سرسبز شمال کنار دستمان است به زمین تفتیده اق توقای بشتابیم واین معنی جز پاسداشت وگرامی داشت مقام معنوی شاعرمان ندارد.

 

با تمام گرفتاری‌ها این بار نیز رنج سفر بستیم تا به آرمان‌های درونی خود وبه دیار یارمان بپیوندیم. آنانی که چشم بر معایب مراسم دارند لااقل حسن‌های این مراسم را نیز در نظر بگیرند. اگر جوانی طغیان می‌کند و یا اشتباهی صورت می‌گیرد به هیچ عنوان فلسفه حضور مردم در این مراسم را نباید تحت الشعاع خود قرار دهد. اوج استقبال مردمی را باید به فال نیک بگیریم. شاعری پس از سال‌ها در غربت آرمیده ا ش ملتی را بسوی خود می‌کشاند. شهر از آشفته از  احوال دگران است.

اگر بر متولیان اصلی مراسم شاعران و نویسندکان وروشن فکران وتحصیل کرده‌ها و ون معزز باشد حاضر نیستند کمترین ناملایمتی را در این مراسم شاهد باشند ما هم از دیدن بعضی صحنه‌ها خستگی برتن مان می‌ماند اما این بهانه وتقصیر را از خودمان بدانیم از فرهنگ جامعه از آموزش وتربیت اجتماعی معضل مربوط به مراسم مختوم قلی نیست آنجا همه عیبها درشت نمایی می شود. خاک مخدوم‌قلی پاک پاک است، آلوده‌اش نکنیم زیاد خراب نکنیم بگذارید شاعرمان آسوده بخوابد او هنوز داغ برادر را در دل دارد وقتی شاعری از رنج مخدوم‌قلی در فراق عبدالله می‌گوید گویی زمان به عقب بر می‌گردد انگار به زمان احمد دورانی و ناصرالدین شاه قاجار {گمانم مراد نادر شاه افشار باشد} می‌رود. زمانی به در ازای 283 -مین سال همه وقایع از جلوی چشمهایت می‌گذرد تورا محصور زمان و مکان می‌کند

بر رنجی که بر مردم ترکمن در اعصار مختلف رفته تلنگری می‌زند.
در مراسم امسال جوانان قبل از غروب آفتاب بر پهنه‌ی این صحرا سوار بر موتورهایشان برای صعود به بالای تپه‌ای با هم کورس می‌گذارند اگر از آن سو بر رفتار سوء ایشان گله‌مند باشیم اینجا از مهارت وجرائت این جوانان باید به شوق آییم اینان با موتورهای چینی برروی تپه ای به زاویه بیشتر از 70درجه بسوی قله می شتافتند. اگر امکانات در اختیار این جوانان باشد بدون تردید قهرمان موتور سواری موتورهای جی 230 در مسابقات جهانی از میان همین جوانان یاغی بیرون خواهد آمد آنان امده بودند تا فریاد وجود را به منصفه مردم بگذارند وفریاد که دیگران باید به این صداها توجه کنند وآن را بشنوند یعنی ما هم هستیم ما هم امکانات می خواهیم ما هم وجود داریم شاید در نگاه اول این فکر خنده دار ومضحک باشد اما جسارت اینان در صعود به این تپه ها با این موتورهای چینی وبا پیستون‌های با آلیاژ بسیار ضعیف کاری شاق و ستوندنی است .انرزی بی پایان اینان را  کسی جوابگو نیست.

 

ما نمی‌توانیم از این سفر دست برداریم ، وقتی در میان گرد وخاک وبعد مسافت وطبیعتی سخت و نامانوس حضور آدم‌هایی که فرهنگ مردمشان را پاس می دارند نادیده انگاریم. جاذبه این سفر شناخت فرهنگ ودانش خودمان واشنایی با اشعار جاویدان شاعر تمام اعصار ترکمن‌ها است. رنج دورانها فراق وجدایی و هجران مردمان ترکمن در اعصار مختلف جور وجفا حاکمان ظالم بر این قوم رفته است باید در این مکان جسُت و گریست چون شاعری با دیدن رنج مردمانش گریسته است واشعاری سروده که برتارک تاروپود مردم ترکمن نقش بسته است .مختو.م قلی وامدار هیچ کس نیست ، هرکسی برای اعتلا فرهنک وهنر خود باید در حد توان در برگزاری هرچه با شکوهتر این مراسم بخصوص در این وادی وصحرا در کنار مزارمختوم قلی فراغی  فارغ از نام و نشان ودرجه و منزلت، صادقانه و خالصانه و عاشقانه بشتابد. دل چرکین‌ات بماند برای شهر دود گرفته ات .اینجا باید صادق بود. مردم بخاطر این مراسم بسوی این میعادگاه می‌شتابند. هرگونه کوتاهی و عذرتراشی مورد مقبول مردم نیست اگر شاعری باید بالاترین حس شاعرانه‌ات در این مکان داشته باشی اگر هنرمند چیره دست دوتاری باید بنوازی تا سیمهای دوتارت چنان به لرزه در آیند که شنونده دوتارت به خلسه رود. اگر بخشی صدایت چنان باشد که تا اعماق زمان به پیش رود.

اگر مجری مراسمی باید با جان و دل چنان اجرا کنی که کوچکترین ایرادی بر آن وارد نشود. ای مردم صحرا بقول محمد ق مسئول بنیاد مختوم قلی فراغی گنبد در تالار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گنبد مراسم مخدوم‌قلی نباید فقط متکی به یک هفته خاص باشد. باید که مراسم این عارف و شاعرترکمن ایرانی بیش از پیش در فضایی آکنده از عشق به این عارف باشد.
عبدالجلیل امانی نژاد گنبد کاووس


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

نوز چت | tedelama بعداز رفتن تو مدل لباس و دكوراسیون Andrew's info کاردرارتفاع وایمنی درارتفاع Lazaro's site twinnasina شورای دانش آموزی آموزشگاه امام صادق(ع) روستای خراجی روز خوب ........